از جمله مهم ترین و اصلی ترین خط انتقال نیرو که در امور برق رسانی نقش بسزایی دارد می توان دکل های انتفال نیرو را نام برد. این دکل ها هادی ها را در فاصله مناسبی از زمین قرار می دهند و به گونه ای طراحی شده است که بتواند نیرو های مکانیکی که بر اثر شرایط جوی و محیطی به دکل وارد می شود را تحمل نماید.
درطراحی و ساخت این دکل ها باید هزینه مصالح و اجرا را در نظر گرفت و در بهینه سازی آن ها توجه بسیاری نمود. در روند بهینه سازی، دکل ها تحت بارگذاری های متعدد قرار میگیرد و الگوریتم ژنتیک از جمله الگوریتم هایی می باشد که برای بهینه سازی مورد استفاده قرار میگیرد اما این نوع الگوریتم همانند هر روش دیگری دارای یکسری مشکلات میباشد، برای بهینهیابی دکل ها باید به ازای هر رشته، هر نسل از یک برنامهی تحلیلگر محاسبات مربوط را انجام دهد. چنین امری مستلزم معکوسسازی ماتریسها است. در بررسی دکلها دیده شد که با زیادشدن اعضا و نیز در شرایطی که بهینهیابی هندسهی دکل نیز مد نظر باشد، همگرایی این روش بسیار کند است. در این شرایط از ترکیب شبکههای عصبی و الگوریتم ژنتیک استفاده شده است. بهاین ترتیب که وظیفهی قسمتی از تحلیل دکل بهعهدهی شبکه است. استفاده از شبکه در کنار ژنتیک سرعت همگرایی را بسیار بالا میبرد. الگوریتم ژنتیک نیز چندجمعیتی انتخاب شده است. بهطور خلاصه هدف از این نوشتار تأثیر به کارگیری شبکه و عدم استفاده از آن و نیز مقایسه تأثیر استفاده از ژنتیک چند جمعیتی است.