در لغت نامه می توان معانی بسیاری برای دکل پیدا نمود که در این مقاله یکسری از این معانی مورد بررسی قرار میگیرد :
- معنی کلمه دکل درفارسی از لحاظ ویژگی های مختلف به صورت زیر میباشد :
از لحاظ اسم : تیربلندوستبرکه درزیرزمین برپاکنندمانندستون
از لحاظ صفت : 1 - زمخت گنده ستبر ( آدمی ) . 2 - امردی که ریش او تمام برنیامده باشد و دست و پای بزرگ و گنده داشته باشد . ده کوچکی است از دهستان مرغک بخش راین شهرستان بم .
- در لغت نامه دهخدا دکل این گونه معنی شده است :
(ع مص ) فراهم آوردن گل را بدست تا بینداید. || پاسپر کردن چیزی را. (از منتهی الارب ) (از اقرب الموارد).
- در لغت نامه برهان دکل این گونه معنی شده است و از آن به عنوان صفت یاد شده است:
مردی که ریش او تمام برنیامده باشد و دست و پای بزرگ و گنده داشته باشد.
- در لغت نامه آنندراج کلمه دکل با تلفظی محاوره ای دارای معنی زیرمیباشد :
مردی راگویند که دست و پای بزرگ لک و گنده داشته باشد و خطش هنوز ندمیده ، و آنرا «تکل » نیز گویند.
- در فهرنگ نامه معین کلمه دکل از نظر اسم و صفت توضیحات زیر را ارائه داده است :
از لحاظ اسم : 1 - تیر بلندی در عرشة کشتی که بادبان را بر آن نصب کنند. 2 - تیر بلند فلزی یا چوبی برای نگه داشتن چیزی در ارتفاع .
از لحاظ صفت : 1 - زمخت ، گنده . 2 - امردی که ریش او تمام برنیامده باشد و دست و پای بزرگ و گنده داشته باشد.
- در فرهنگ نامه عمید کلمه دکل این گونه معنی شده است :
۱. تیر بلند و ستبر که در زمین برپا کنند، مانند ستون خیمه که چادر بر روی آن قرار می گیرد؛ دیرک. ۲. ستون میان کشتی که بادبان ها را به آن می بندند.